مقالات آموزشی دیجیتال

میگی به دوریم عادت کردی ؛ رفتیو راحت کندی
از منو همه خاطرات ؛ من داره بهم میخوره حالم از این
حالی که دارم ؛ نداشته باش کاری به کارم
سالی یبارم حتی بهم زنگم نزن ؛ میگفتی رو خط قرمزم پا نمیذارم
چشمام داره سیاهی میره ؛ همین الانشم بیایی دیره
دیگه سایَتو با تیر میزنم ؛ با اینکه میدونم خوب نی زیادی کینه
شُره نکنه نریزه آرایشت خیلی غلیظه
فکرت مسموم مریضه برو بیخیال ما شو جون عزیزت
من خستم سمتم نیا اصلا ؛ نباشی هستن برو چی میخوای از من
من خستم سمتم نیا اصلا ؛ نمک نداشت دستم ولی باز ناز شَستم

خلاصه داستان : بُرِشی از داستان زندگی که یک خانواده بزرگ ایتالیایی را در شب کریسمس دنبال می کند که برای جشن سنتی هفت ماهی آماده می شوند، خاطرات گذشته را مرور می کنند و به دنبال عشق در آینده می گردند.